حس عاشقی
دانلود رمان حس عاشقی با قلم زیبایی پرنیا اسد

دانلود رمان حس عاشقی با قلم زیبایی پرنیا اسد
خلاصه رمان :
کتاب رمان حس عاشقی نوشته پرنیا اسد در مورد دختری است که در خانوادهی نسبتا فقیری زندگی میکند.
یکی از خواهرانش در طی دوران مریضی دچار عشقی واهی میشود
که رسیدن به عشقش آرزویی محال است.
اما روزی این دختر عشق واهیاش را در واقعیت پیدا میکند اما…
حسی جدید…
اما این حس گمنام چه میداند از عشق؟ حسی که نه زمان را میشناسد و نه مکان را…
این چه حسی ست که نه خواب را میفهمد و نه بیداری را…؟
دانلود رمان حس عاشقی
حسی جدید..اما این حس گمنام چه میداند از عشق؟
حسی که نه زمان را میشناسد و نه مکان را..
این چه حسی ست که نه خواب را میفهمد و نه بیداری را..؟
نه شاد زیستن را میفهمد و نه اندوهگین بودن را..
این حس که نامش را نمی دانم آواز گوش دادن را دوست دارد..
گوشه ای کز و تنها به تو فکر کردن را دوست دارد..
گل سرخ را..تماشای غروب جمعه را دوست دارد..
بوی تو را..نوازش تو را و حتی خیره شدن به چشمان تو را دوست دارد..
آری..این حس عاشقی ست!
این حس عاشقی،تو را هم دوست دارد..
مقدمه:
ای دل چرا باز هم عاشقی
به چه می نازی که اینچنین عاشقی
مگر تو چه دیدی از این عشق
که هم دل و همسفر و همراه عاشقی
طعم تلخ شکست را چشیده ای
بازهم اینگونه عاشقی
دانلود رمان حس عاشقی
نه وفا دیدی و نه مهربانی
بگو چرا اینچنین عاشقی
●به نام خداوند یکتا●
با این حرف سلمی)یا سلما..به هر دو روش نوشته میشه..اگر من اشتباهی کردم بهسمیرا؟پونه
دم در منتظره
بزرگی خودتون ببخشید(،کاموا و قلابمو روی زمین رها کردم و از جا برخاستم
همونطور که گره ی روسریمو می بستم و با چشم دنبال چادرم میگشتم گفتم:
چرا نیومد داخل؟
صدای سلمی از توی سالن به گوش رسید
-توی حیاط ایستاده.میگه دیرتون شده
پیداش کردم!چادرو سر و حرکت کردم سمت در..
سحرو دیدم که به چهارچوب در اتاق تکیه داده
رو به روش ایستادم و همونطور که چادرو روی سرم مرتب میکردم رو بهش گفتم:
۴
با مظلومیت که کمی هم غم چاشنیش شده بود،به چشم هام خیره شدو آروم زمزمهچیزی
شده؟
کرد:
-نرگس صبح میگفت عکسای جدید گرفته..توی اینترنت دی
خیلی عالی بود
ممنون از سایت عالی و بسیار مفید شما
موفق باشید
من این رمان رو از سایتتون گرفتم و خوندم.خیلی عالی بو.د.ممنون بابت سایت خوبتون